- تلم چال
چاله ای که در حوالی تلم تعبیه کنند تا آب دوغ و زایدات در آن
معنی تلم چال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(گَ لَ / لِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دیه های استرآبادرستاق مازندران. (از ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 171)
دهی از دهستان رودباراست که در بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین واقع است و 100 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
(هََ کُ)
لغت نامه دهخدا
دهی است ازبخش مرکزی شهرستان آمل که 225 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، لبنیات، عسل و کاردستی زنان شال بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی از دهستان حومه بخش آستانه است که در شهرستان لاهیجان واقع است و 113 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
مرتعی از توابع شهرستان گرگان
از مراتع لنگای عباس آباد
گوساله ی ماده
از توابع کلاردشت
روستایی در هزارجریب
منطقه ای جنگلی در جنوب بالا جاده ی کردکوی، مرتعی در راستوپی
مرتعی که قلعه ی معروف عثمان سرای عباس آباد در آن واقع است
آتشگاه، چاله ی اجاق هیزمی
تمشک زار
چاله ی مخصوص برداشت گل، چاله ای که در اثر برداشت خاک ایجاد
تخم آدمی، اولاد، اعقاب
نام مرتعی در حوزه ی کارمزد آلاشت سوادکوه
تلم پاس
چهار پایه ای میز مانند که دوغ غلیظ شده را بر روی آن پهن کنند
چاله تله که فرار پرنده ی به دام افتاده از آن ناممکن است
پیلم چال
گودالی با پوشش انحصاری گیاه آقطی
دره ای یخچالی واقع در علم کوه کلاردشت
محلی که گیاه آقطی در آن تبدیل به کود می شده است
تپه ای از گل رس مخصوص که از آن برای ترمیم دیواره ی خانه استفاده